سلام دوستان عزیزم سلام خدای مهربونم هر روز از ساعت 6 هی بیدار میشم بعد بخودم میگم بخواب شیرین جان خیالت راحت همچی امن و امانه و این پروسه تا ساعت 9 یا ده طول میکشه تا فندوقم بیدار بشه امروز که بیدار شدیم تصمیم داشتم موهامو رنگ کنم فندوق هم دلش میخواست ببرمش حمام بهش گفت تنها میری گفت اره تشتشو پر اب کردم اسباب بازیهاشو برداشت و رفت حمام لیفشو و شامپوشو هم گذاشتم پیشش و بهش گفتم شعر پیرمرد مهربون مزرعه داره رو بخون تا صداتم بشنوم بعدم اومدم نهار پزیدم و حمام ,بیدار منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خاطرات سربازی تحقیق و توسعه الکترونیک(تتا الکترونیک) انجمن توسعه دهندگان ایران مشاوره در رشته ادبیات و علوم انسانی بیمه ایران نمایندگی نوبنیاد مستر فان دانلود فایل تحقیق مقاله نرم افزار کتاب برنامه فرش ماشینی - فرش ساوین پسند موزیک